موقعیت جغرافیایی بندرخمیر بندرخمیر به عنوان مرکز شهرستان در ۷۵ کیلومتری غرب بندرعباس، ۸۵ کیلومتری شمال شرقی بندرلنگه و در کریدور راه بندرعباس به استانهای بوشهر و خوزستان و همچنین بندرعباس به استان فارس قرار دارد. شمال آن کوههای گوری،[۱] پاراوو،[۲] لاور،[۳] و کوه گچ (کوه سفید) واقع است؛ که کوههای یادشده در حقیقت دنبالهی […]
بندرخمیر به عنوان مرکز شهرستان در ۷۵ کیلومتری غرب بندرعباس، ۸۵ کیلومتری شمال شرقی بندرلنگه و در کریدور راه بندرعباس به استانهای بوشهر و خوزستان و همچنین بندرعباس به استان فارس قرار دارد. شمال آن کوههای گوری،[۱] پاراوو،[۲] لاور،[۳] و کوه گچ (کوه سفید) واقع است؛ که کوههای یادشده در حقیقت دنبالهی رشته کوههای زاگرس هستند. شرق آن بندرپل (پُهل)، جنوب آن تنگهی خوران (کلرانس) و بخشی از جزیرهی قشم و غرب آن روستاهای کوشک و کنغ از توابع بندرلنگه واقع است.
این شهر از لحاظ موقعیت جغرافیایی در ۲۶ درجه و ۵۷ دقیقه عرض شمالی و ۳۵ دقیقه طول شرقی از نصف النهار مبدأ قرار دارد. ارتفاع متوسط آن از سطح دریا به طور متوسط ۱۵ متر، مساحت قانونی آن ۵/۴۳۱ هکتار و وسعت حریم آن ۱۱۵ کیلومتر مربع میباشد؛ و در منطقهی پست جلگهی کرانهی شمالی تنگهی خوران قرار گرفته است. جمعیت آن طبق آخرین سرشماری سال ۱۳۹۵، ۵۶۱۴۸ نفر میباشد.
در بخش شمالی آن به ترتیب از خاور به باختر تنگههای هونیز[۴]، داربست[۵]، تنگ گز[۶]، خور تورهای[۷]، کشتارون[۸]، نازردون[۹] و خور گلویی[۱۰] وجود دارد؛ که هنگام بارندگی آبهای آن توسط خورهای منشعب شده از شرق، وسط و غرب شهر عبور میکند و پس از سیراب کردن نخلستانها و اراضی واقع در مسیر، مازاد آن وارد دریا میشود. بندرخمیر از لحاظ آب و هوایی در محدودهی گرم و خشک کشور قرار دارد و متوسط دمای ده سال گذشتهی آن ۷/۲۶ درجهی سانتی گراد، میزان تبخیر سالانهی آن ۳۷۶۲ میلی متر و میزان بارش متوسط سالانه طی آمار ۲۰ ساله در حدود ۱۷۱ میلی متر میباشد.[۱۱] این شهر دارای ۵۰ سال سابقهی بخش، ۱۴ سال سابقهی شهرستان و ۵۱ سال سابقهی شهرداری است (شهرداری آن درجهی ۶ میباشد). بندرخمیر از شهرهای قدیمی، توسعه پذیر، مهاجر پذیر و از بنادر پر جاذبهی استان هرمزگان به شمار میرود؛ و به دلیل احداث کارخانهي سیمان ۶۰۰۰ تنی، پایانههای بار، شهرکهای صنعتی فاز ۱ و ۳، کارخانههای گچ و صدور سنگ گچ، نمک و سنگ آهن به خارج از کشور، وجود گمرک و ارتباط حمل و نقل دریایی کالا به کشورهای همسایهی جنوبی خلیج فارس، وجود آبگرم معدنی درمانی و آبسرد معدنی و همچنین وجود آثار تاریخی و اماکن توریستی و تفریحی مانند جنگلهای متعدّد حرّا، پارکهای ساحلی و حرّا، دیوار سدار، یکی از برجهای قلعهی قدیمی و سایر جاذبههای دیگر از اهمیت ویژهای برخوردار است.
این بندر در زمانی نه چندان دور از ظرفیت صدور میوهجات و ترهباری که از استان فارس و دیگر استانها به مقصد امارات متحده و سایر شیخنشینها بار میشد، بهرهمند بود؛ و چند سال متوالی از عهدهی این مسئولیت مهم برآمد ولی به عللی این موقعیت ممتاز از این بندر که استعداد مناسبی برای صدور میوه و تره بار داشت، گرفته شد و سالیانی است که از طریق بندرشهید رجایی صادر میشود؛ امّا اکنون اگر مجدداً مشمول توجه مسئولین امر قرار گیرد و با توجه به ایجاد زیر ساختهای بندری که در شرف احداث است، میتواند این مسئولیت را کماکان به نحو احسن بهانجام برساند و درصد قابل توجهی از مشکلات اقتصادی و مخصوصاً پدیدهی بیکاری جوانان را -که در این منطقه از درصد بالایی برخوردار است- حل کند.
وجود معادن و منابع طبیعی و معدنی در اطراف این بندر نیز میتواند عامل قابل توجهی برای صدور آنها از این منطقه باشد. معدن گچ، سنگ لاشه، شن و ماسه، سنگ آهن، گوگرد و نمک به وفور در اطراف بندرخمیر یافت میشود و صدور آنها به خارج از کشور میتواند رونق مجددی به فعالیتهای راکد این بندر بازگرداند.
بندرخمیر که از سال ۱۳۳۴ش. بخشی از شهرستان بندرعباس بوده است؛ به استناد مصوبه کمیسیون موضوع اصل ۱۳۸ قانون اساسی در جلسهی مورخ ۷/۱۱/۱۳۸۲ بنا به پیشنهاد شماره ۸۹۵۲۶/۴۲/۴/۱ مورخ ۹/۹/۱۳۸۳ وزارت کشور و به استناد ماده (۱۳) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری مصوب ۱۳۶۲ با رعایت تصویب نامهی شماره ۵۸۵۳۸/ت ۲۶۱۱۸ه مورخ ۲۲/۱۲/۱۳۸۰ اصلاحات تقسیماتی زیر در استان هرمزگان به تصویب رسید.
شهرستان بندرخمیر به مرکزیت شهر خمیر از ترکیب بخشهای زیر ایجاد و تأسیس میشود:
الف- بخش مرکزی از دهستانهای خمیر و کهورستان به مرکزیت شهر خمیر.
ب- بخش رویدر متشکل از دهستانهای رویدر و رودبار به مرکزیت روستای رویدر.
خمیر در گذشته جزو مضافات عباسی (بندرعباس) به شمار میآمد و شامل روستاهای خمیر، پهل، لشتغان، کوشک، سایه خوش، چاه صحاری، خونو، چاهاحمد و تنگ خران بوده است.
براساس تقسیمات سال ۱۳۸۳ ش. شهرستان خمیر دارای دو بخش (مرکزی و رویدر) و چهار دهستان (پل، کهورستان، رویدر و رودبار) میباشد (دفتر تقسیمات کشوری وزارت کشور ۱۳۸۴، جدول تفکیک شهرستانهای استان هرمزگان).
دهستان پل شامل روستاهای کندال، چاه صحاری، باقی آباد، پل گل کن، پل انگور، پل شرقی، گری شیخ، چاهروو، آل درویش و کسه میباشد.
حوزهی کهورستان شامل کهورستان، میان بَر، خور کُناری، پَنزی بُر، گل آفتاب، برکه سلطان، تقی خانی، برکه نو و چاه مخور است.
دهستان رویدر شامل روستاهای بَستویه، گوین، رودبار، پرکان، گیشان، تنگ اشکن، بناب، کیشی، کرمران، احمدآباد، پَرنیمه، قنویی، تنگ گچ، کرویه، دشت جیحون، دشت، آب مصلی و تنگ دالان میباشد.
روستاهای آرابی، نیمه کار، آغایی، انگوران، چاه لیمو، کشار سفلی، کشار سرگپ، کشار دوستنی، کشار بالا، کشار چمردان، چاه گود، دریخا، مارو و پی پَر نیز در حوزه کشار قرار دارند.
اکنون شهرستان خمیر دارای ۴۵ دهیاری، ۶۶ آبادی دارای سکنه و ۳۱ آبادی خالی از سکنه میباشد.
سدید السلطنه ناحیهی خمیر را شامل پنج روستای بندرخمیر، قریه لشتغان، کوشک، سایهخوش و پل ذکر کرده است.
از گزارش سدید السلطنه مشخص میشود که معادن گل، نمک، گچ، گوگرد و فیروزه[۱۲] در این منطقهیافت شده است. گچ خمیر از کوهی که در شمال آن قرار دارد، تهیه میشد و چهارده کورهی گچ پزی در دامنهی این کوه وجود داشته است.[۱۳]
سدید السلطنه نوشته است: «خود رعایا گچ را سوزانیده و به کنار دریا رسانیده و به مشتری و صاحب کشتی فروشند» (۱۳۴۲/ ص ۹).
گچ خمیر به مسقط و عمان، بحرین، لنگه، قشم و بندرعباس صادر میشد. معادن گوگرد نیز در دو نقطهی خمیر یافت شده است: یکی معدن قدیمیکه آن را معدن اصلی نیز گفتهاند؛ و در فاصلهی یک فرسنگ و نیم از شهر قرار داشته است؛ و دیگر معدن جدید که یک فرسنگ از خمیر فاصله داشت. به روزگار اقتدار خوانین بستک، این معادن جزو قلمرو آنها محسوب میشد. در این دوره کسانی که از این معادن بهره برداری میکردند، سالیانه پنجاه تومان به «ضابط بستک» پرداخت میکردند. (همان، ص ۹) به منظور نگهداری گوگرد استخراج شده، انباری در ساحل دریا احداث شده بود. این انبار در حدود سالهای ۱۲۹۰ ق. توسط حیدرآبادیهای هند بنا گردید. بنابر این به نظر میرسد که هندیها مشتری اصلی گوگرد خمیر بودهاند و تجارت آن را به عهده داشتهاند. در نزدیکی معادن گوگرد، خاک نرمی به رنگ سفید و نیز خاک تیره رنگی که بوی گوگرد میداد کشف گردید که سکنهی آن جا را «گلِ بوره» میگفتند؛ و از آن برای معالجهی اسپرز استفاده میکردند. علاوه بر آن، رواج صنعت سفال سازی در خمیر بیانگر وجود خاک رس مرغوب در این منطقه است.
نمک خمیر از دو منطقه استخراج میشد، یکی در لشتغان که نمک را از دریا میگرفتند و سکنهی آن جا به آن نمک دریایی میگفتند؛ و این نمک، نرم و سفید بوده است. دیگر در حد پل و خونو، و آن نمکی بوده است که از کوه استخراج میشد و به نمک کوهی شهرت داشته است. دو گونه نمک کوهی شناخته شده است که نوع نخست آن تیره رنگ و شبیه سنگ مرمر بوده، به آن «نمک نر» و «گوپال» نیز میگفتند. این نوع نمک به کلکته صادر میشد. نوع دوم از درههای همان کوه تهیه میشد و در واقع حاصل تحولاتی بود که پس از بارندگی رخ میداد. بدین ترتیب که املاح کوههای حاوی نمک به سمت درّهها سرازیر و پس از تبخیر به نمک تبدیل میشد. ساکنان منطقه این نوع را «نمک ماده» میگفتند.
خمیر به رغم کمبود آب تقریباً در کمربند نیمهی سبز استان هرمزگان واقع شده است؛ و این منطقه دارای نخلستانهای متعدد و نیز درختان حرّا و گونهای گیاهان گرمسیری و شورپسند میباشد. خرما، جو، گندم و ارزن از مهمترین تولیدات خمیر در گذشته بوده است. پرورش نخل هنوز هم در این منطقه رواج دارد و محصولات کشاورزی دیگر نیز به صورت محدود و بیشتر از حد کفاف ساکنان منطقه رونق دارد. تنباکو، پیاز، توت، ترنج و انجیر از این گونهاند. در قدیم زراعت خردل نیز در این منطق رواج داشته است (سدید السلطنه. ۱۳۴۲، ص ۷).
صنایع سفالسازی و شراع (بادبان) سازی نیز از قدیم در این شهر وجود داشته است. هنر سفالگری در خمیر مرهون تلاش مهاجران گراش لارستان به خمیر است که در لشتغان ساکن شدند و ترکیب اجتماعی، فرهنگی جدیدی را در منطقه پدید آوردند؛ زیرا که آنان به لحاظ مذهبی شیعه بودند، در حالی که ساکنان خمیر سنّی و شافعی مذهب هستند. سدیدالسلطنه در این باره نوشته است: «صنعت آنها سفالسازی است مانند خمره، طغار[۱۴]، لوله هنگ،[۱۵] آفتابه، انجانه، تنور و غیره به عباسی، لنگه، قشم، عمان و غیره حمل مینمایند. گاهی به زنگبار هم حمل مینمایند» ۱۳٫۴۲/ ص ۵٫
گل مخصوص سفالسازی که رنگ سبز و سرخ داشته از کوهی در نزدیکی لشتغان تهیه میشد.
از گزارش سدیدالسلطنه مشخص میشود که در گذشته کارگاههای متعدد پارچهبافی، عبادوزی و بادبانسازی در این شهر رونق داشته است. مؤلف کتاب «اعلام الناس فی احوال بندرعباس» در این باره نوشته است: «شراع یا بادبان کشتی با ریسمانهایی که از هندوستان وارد قشم میشود بافند و هر یک من چهارده قران فروشند. دیگر مصنوع این قصبه نسج عباست که از پشم شتر و بز بافند و نیکو به عمل نیاورند، هر یک دانه یک تومان فروش رود. فقط برای نسج عبا دو کارخانه موجود است.»
ساروجپزی نیز از جمله کارهایی بوده است که مردم خمیر بدان اشتغال داشتهاند. از ساروج برای احداث ابنیه به ویژه در پی و قسمتهایی که در تماس با آب بود و نیز ساخت آبانبار و پل استفاده و بخشی از آن نیز صادر میشده است.
مردم خمیر در تهیهی انغوزه و هیمه نیز چیره دست بودهاند. هیمه از درختی موسوم به سرم[۱۶] به دست میآمد. شیرهی این درخت شبیه صمغ است و از آن به منظور تهیه نوعی مرکب سیاه برای نوشتن استفاده میشد. انغوزه نیز از کوههای اطراف خمیر تهیه میشد. این کوه سه فرسنگ از دریا فاصله داشت (همان/ ص ۱۰۹).
خمیر در روزگار قاجاریه جزو بلوک عباسی بوده است.
سدید السلطنه جمعیت این منطقه را دو هزار نفر ذکر کرده است (۱۳۴۲/ ص ۵).
به لحاظ مذهبی بیشتر مردم خمیر سنی شافعی و گروه اندکی نیز شیعه هستند که شیعیان خمیر اصالت لاری دارند و از گراش به لشتغان مهاجرت کردهاند.
زبان مردم خمیر فارسی جنوبی است که بسیاری از واژههای پهلوی و پارسی دری را در خود نهفته و شباهتهایی با زبانهای کردی، لری و بلوچی نیز دارد. به دلیل تماس با حوزهی جنوبی خلیج فارس و حضور اعراب در حاشیهی شمالی این دریا، برخی واژههای عربی نیز وارد زبان ساکنان خمیر شده است.[۱۷]
۴. /hownīz/: آب برخی از نخلستانهای شرق محلهی کندال را تأمین میکند.
۵. //dār-bast: آب بخش بزرگی از نخلستانهای شرق بندرخمیر را تأمین میکند.
۶. /tang-e-gaz/: در قسمت شرق به طرف مرکز جاری و آب بخشی از نخلستانها را تأمین نموده است.
۷. /xūr-e-tūrey/: بخشی از آبهای شمالی شهر را با خود میآورده و در نزدیکیهای مدرسهی حفظ صدرالاسلام به خور داربست میریخته امّا چند سال قبل شهرداری مسیر آن را تغییر داد و اکنون وارد خور تنگ گز میشود.
۸. /koštārūn/: واقع در مرکز شهر کهآب قسمتی از نخلستانهای جنوب شهر را تأمین میکند.
۹. /n zardūn/: از غرب محلات خمیر در گذشته و شرق محلهی لشتغان میگذرد و آب نخلستانهای وسیعی را آبیاری میکند. خور نازردون به ۲ شاخه تبدیل میشود. شاخهی شرقی که از بخش شرقی شهرک گلسار میگذرد و نخلستانهای فراوانی را آبیاری میکند و سپس وارد دریا میشود. شاخهی غربی بین شهرک گلسار و لشتغان پایین بوده و آب نخلستانهای فراوانی را تأمین نموده و سپس وارد دریا میشود.
۱۰. :/xūr-e-galūī/خوری که از غرب کارخانهی سیمان هرمزگان و محلهی لشتغان بالا عبور نموده و آب بخش بزرگی از زمین دیم کاری را تأمین میکند. آب این خور چون با خود مقداری مواد گوگردی میآورد، مردم سعی میکردند هنگام بارندگی آب آن طغیان نکند و وارد نخلستانها نشود، چون موجب خرابی نخل میشده است.
۱. مقاله «گردشگری، سلامت و نحوهي بهره برداری از چشمههای آبگرم معدنی بندرخمیر» مؤلفین: مریم مراتب، کارشناس بهداشت و کارشناس ارشد جغرافیای طبیعی و علی محمدپور، دانشجوی دورهي دکتری رشتهي جغرافیای سیاسی.
۱. معدن فیروزه را در کوههای سیاتک که اکنون در شهرستان بندرلنگه قرار دارد، ذکر نموده است.
۲. براساس گفتههای معمّرین از مقابل محلهی لشتغان بالا تا سدار چیزی در حدود ۲۴۰ کورهی گچپزی وجود داشته است.
۱. /taγār/ ظرف سفالی بزرگ که آرد، گندم، جو و یا ماست در آن میریزند.
۲. //lūla-hang: آفتابه سفالی. معادل محلی آن کرو /karva/ است.
۱. منظور سدید السلطنه somr بوده است.
۲. برگرفته از «تاریخ جنوب» بندرخمیر، در چهار راه جنوب وبلاگ شخصی دکتر غلامرضا زعیمی ریاست سابق دانشگاه پیام نور رودان و قشم و هیأت علمی دانشگاه پیام نور استان هرمزگان.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
DESIGN : EMAD
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است